تاریخچه و همه چیز درباره کله پاچه!

Monday، ۱۰ Amordaad ۱۴۰۱

عشق و علاقه ایرانیان به غذای سنتی کله پاچه، شهره آفاق است و نیازی به نشان دادن سند و مدرک نیست؛ اما از آنجا که ما از دولت مستند پیشین یاد گرفته و بلکه عادت کرده ایم که همیشه و در هر موردی، اسناد موجودش را هم نشان دهیم؛ فلذا در این مورد خاص نیز، مایل به ارائه اسناد لازم جهت هل دادن افراد دیرباور یا کلا ناباور به سمت کسب یقین کامل می باشیم.

شاید حتی کله پاچه‌خورهای حرفه‌ای و کاربلد هم که در نحوه خوردن انسانی این طعام حیوانی، طبق نظر سازمان استاندارد جهانی، حق مطلب را درست و حسابی ادا می‌کنند و میل کردن غذا به حیف و میل کردن آن نمی‌انجامد؛ هرگز به مخیله‌شان نیز خطور نکند که تاریخچه اختراع کله پاچه، به خیلی پیشتر از روزگار ما و به هزاران سال قبل که هنوز سهام عدالت توزیع نشده و یارانه‌ای در کار نبود، برمی‌گردد.

سند ادبی: ابواسحاق اطعمه (یا بسحق اطعمه) پنبه زنی بود که چون از کار خود فارغ می شد، پنبه شعر دیگران را می زد. یک مصرع از اشعار بزرگان شعرفارسی همچون جناب حافظ برمی داشت و آن را با مصرعی در باره انواع غذاهای روزگار خود ــ یعنی سده های هشتم و نهم هجری ــ کامل می کرد. وی با این شیوه که به اصطلاح به آن، استقبال و تضمین نیز می گویند؛ در باب کله پاچه فروشی ها گفته است:

کیپاپزان سحر که سر کله وا کنند

«آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند؟»

سند تاریخی: تازه ترین کشفیات باستان شناسی در سه کیلومتری شهر «سنخواست» در استان خراسان شمالی و در محوطه ای به نام «چلو»، به کشف یک دست کله پاچه چهار هزار ساله منجر شد. آنچه عرض کردیم، عین خبر مندرج در روزنامه هاست. از خودمان در نیاوردیم.

طبق اخبار رسیده، هیأت باستان شناسی ایران و ایتالیا، حین کاوش در این محوطه باستانی با دو قبر مواجه می شوند که در هرکدام یک دست کله پاچه گذاشته شده است.

سرپرست ایرانی این هیأت کاوش به خبرنگاران گفته است: «در کنار اجساد این دو قبر، ظروفی به شکل کاسه گذاشته شده بود که در آن بقایای سر گوسفند و چهارپاچه قابل رؤیت است. این موضوع نشان می دهد که احتمالا کله پاچه، غذای محبوب آنها بوده و پس از مرگ به آنها هدیه شده است.»

آداب کله پاچه خوری

كله پاچه يكي از غذا هاي محبوب براي خيلي از ايراني هاست. اينجا نكات جالبي درمورد تاريخچه اين غذا مي خوانيد.

در آن زمان مشتریانی که به مغازه های کله پزی مراجعه می کردند مطابق میل خود هر نوع نانی را که دوست داشتند و معمولا نان سنگک بود با خود به مغازه کله پزی می بردند. صاحب مغازه آنها را به نشستن بر روی یکی از تخت ها راهنمایی می کرد.

آنها به همراهی شاگرد مغازه به سمت تخت می رفتند و بر روی آن می نشستند. پس از آن یک سینی با مجمعه که وسط آن ظرفی از آب کله بود توسط شاگردمغازه برای او برده می شد و او با توجه به اشتهای خود نان در آن خرد می کرد.

اگر مشتری از افراد والا مقام یا درباری بود خود صاحب مغازه نان ها را داخل ظرف خرد می کرد و با دست بر روی آن فشار می داد تا تکه های نان خیس شود و آب اضافی آن را می گرفت و پس از آن به شکل مخروطی در می آورد و مقداری روغن مغز بر روی آن گذاشته وآن رابه مشتری برمی گرداند البته دو سه لقمه ای که مشتری از غذامی خورد شاگرد مغازه ظرف غذا را از جلویش بر می داشت و دوباره با اضافه کردن روغن و کمی مغز به او باز می گرداند پس از آن نوبت به خوردن گوشت می رسدی و صاحب مغازه بنا به شخصیت مشتری ظرفی از چشم، بناگوش، و زبان تهیه می کرد بر روی آن روغن ودارچین می ریخت و به مشتری می داد در این جا هم اگر افراد معمول بود پای گوسفند بر روی آن ظرف قرار می گرفت البته مبلغی به آن کله تعلق نمیگرفت و مغازه دار فقط پول گوشت را دریافت می کرد . قیمت یک وعده این غذا سه شاهی تا ده شاهی بود و دو سه شاهی نیز جهت نان دریافت می شد.

پیام در واتساپ